ممر
دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۲۸ ب.ظ
ممر 1
حبیبتى
انتی قصیدتی
الذی علقتها
علی ممر العصور
حتی تراها
جمیع نساء القصور
ویعلمن ان حبى لکى ، هو حب و غرور
الذی لم یرون مثله قصصا و لا شبیه
انا احبک بجنون کالمجنون
ولا یوجد فی التاریخ قرینا لی و لا مثیل
2
خلینی حوالیک
فی رموش عینیک
تحت ظل حاجبیک
بجوار شفتیک
خلینی اعشقک بجنون
انزع کل همومی و اشتاق الیک
اهرب من کل الناس و اطیر الک
خلینی ابقی لک
فانا تحدیت التاریخ و القدر ... حتی
الارض و السماء ... لاجل عینیک
3
وجع
احمله سنینا علی کتفی
هرب منى نوم اللیالی و وعی النهار
و طمعت بملاطفت ضفائرک
سکرت حین شمیت رائحتک
و فقدت العقل باسحارک
وجع
امتد من یوم الی یوم ...حتی
تلاقی نفسی بنفسک
روحی بروحک
و ستنسینا بجمالک
و بشعرک المنسدل
کل لیالى الفراق
و تطیب الروح من روئه وصالک
" محمد نبهان "
23 فوریه 2013
۹۴/۰۸/۱۱
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.