شط

مجموعه دست نوشته های شخصی محمد نبهان

شط

مجموعه دست نوشته های شخصی محمد نبهان

شط

آنان که خدا را می جویند ، او را می ستایند و درحالی که او را می جویند ، می یابندش و در همان حال که او را می یابند ، می ستایندش !

" آگوستین قدیس - اعترافات "

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

نویسندگان

رابطه

يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۴۸ ق.ظ

رابطه

 سلام کرد و کنارم نشست ، از من پرسید ساعت چنده ؟ در جوابش گفتم هفت تمام .. سکوت کردم دوباره پرسید به نظرت هوا سرد شده ؟ جواب دادم بله کمی سرد شده .. سری تکان داد و گفت : ببخشید اون کتابی که دستتونه چیه ؟ 

خواستم جوابش را بدهم ، پیره مردی که کنارم نشسته بود یکدفعه گفت : بابا جان مگه نمی بینی خشک جوابت میده آخه این چه اصراریه .. ؟! جامعه ما همش گیر تعارف شده ، یکم رک باشید ... آمدم چیزی بگویم که دلخوری پیش نیاید که با اشاره مرد جوان عقب کشیدم ، او تبسمی کرد و چیزی نگفت ، پیره مرد ادامه داد و گفت : لابد تورو نمی شناسه یا اصلا دوست ندارد حرف بزنه ببخشید اینو می گم شاید هم از پر رویی خوشش نمی یاد ، رو به سوی مرد جوان کرد و گفت : من می دونم تو چه می خواهی دیگه این بازیا برای چیه ... 

سپس ، کتاب را از دستم کشید و به او داد و گفت : این هم تمام اون چیزیه که دنبالش بودی ... مرد جوان خندید و گفت : حالا تو چیزی کمتر از آن چیزی که می خواستم به من دادی .. همین را می خواستی ؟؟

پیره مرد با تعجب از او پرسید : چطور ؟ مگر دنبال چه چیز دیگه ای هم بودی ؟؟ آن مرد جوان پاسخ داد : کنجکاو بودم بدانم کتاب چه بود و نگاهی به آن بیندازم ، اما من دوست داشتم با ایشان هم آشنا شوم شاید این رابطه چیزی فراتر از یک کتاب را به من می داد و تو می خواستی آن را از من بگیری .. ! 

بله ساده این بود که کتاب را از او بگیرم و نگاهی بیندازم و به او پس دهم ، اما زمانی که می توانم هم از کتاب استفاده ببرم و هم از صاحب کتاب چرا در حق خودم کوتاهی کنم ؟! 


"محمد نبهان ، 29 نوامبر 2016 "


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۲
محمد نبهان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.