شط

مجموعه دست نوشته های شخصی محمد نبهان

شط

مجموعه دست نوشته های شخصی محمد نبهان

شط

آنان که خدا را می جویند ، او را می ستایند و درحالی که او را می جویند ، می یابندش و در همان حال که او را می یابند ، می ستایندش !

" آگوستین قدیس - اعترافات "

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

نویسندگان

شیخه آسیه عامری و سارق خوش شانس .. !

دوشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۵۸ ب.ظ
متاسفانه پیش از فرا رسیدن عید فطر فرش های شیخه اسیه شبانه به سرقت می روند و ایشان صبح زود با مراجعه به شهربانی وقت شکایتی را مبتنی بر سرقت اموالش تنظیم می کند پس از اطلاع یافتن فرمانده شهربانی از حضور شیخه اسیه در مرکز ، از ایشان طلب مژدگانی می کند و در عوض به شیخه وعده می دهد که ظرف 48 ساعت فرش ها را خواهد یافت ، شیخه نیز طلب وی را می پذیرد .

پس از گذشت کمتر از 24 ساعت خانه ،  بازار ،  مغازه ای نمی ماند که شهربانی برای یافتن فرش های به سرقت برده شده به آن جا پای نگذاشته باشد .. 

سیاهی شب کم کم همه جا را فرا گرفت اما اثری از فرش ها پیدا نشد .. 

در این هنگام بود که در میان تاریکی فردی درِ خانه شیخه را به صدا در آورد خدمتکار ایشان در را باز کرد مرد کوتاه قد سیه چرده ای با لباسی مُندرس ترسان و پریشان با صدایی لرزان آرام به وی گفت : شیخه اسیه هستن .. ? من همانم که فرش ها را برده ام خدمتکار ایشان از ترس جیغ کشید و پا به فرار گذاشت شیخه با عجله به سمت در حیاط رفتند در نیمه باز ، تنها چهره مردی شرمسار را در آغوش گرفته بود که به درون خانه با دلهره چشم دوخته ..  

شیخه با وی روبه رو شدند مردی ظاهرا بی آزار و ساده ..  به او گفتند : چه می خواهی ?

او گفت : شیخه ترو به خدا به شهربانی بفرمایید دست نگاه دارند ، تمام فرش ها رو پس میارم تروخدا نذارید دست اینا بیفتم  ..

لبخندی تلخ ، چهره شیخه را فرا گرفت ، به آرامی گفت : کجا ساکنی? چرا اینکارو کردی ? 

سرش پایین بود ، دستانش بالا وپایین می آمد و شرح وضعیت دردناک زندگی اش را برای ایشان بازگوی می کرد .

شیخه خدمتکار را صدا زد و از او خواست مقداری پول از صندوقچه اش بیاورد .. 

ان ها را به وی داد و از او خواست در صورت احتیاج به پول به وی مراجعت کند ، اما دیگر دست به کار حرام نزند .. به او گفت : فرش ها هم هدیه عید فطر من به خانواده توست ، امیدوارم که از این به بعد سالم زندگی کنی .. 

ایشان به ان مرد تعهد دادند که از شکایت خود صرف نظر می کند ، پس از آن مرد با شادی مملوء از شرم از ایشان خداحافظی کرد و رفت ..


فردای آن روز به شهربانی رفتند و خواستند که شکایت خود را پس بگیرند اما رئیس شهربانی قهقه ای زد و گفت : شیخه اسیه رَدش را گرفته ایم چند ساعت دیگه کَت بسته تحویل شما ست .. 

ایشان گفتند من از فرش ها صرف نظر کرده ام 

رئیس شهربانی گفت : اما من از مژدگانی ام نه ... به هیچ وجه .. ! درسته !!

 من مژدگانی ام را می خواهم چون فرش ها را با کمی صبر ، سالم تحویلتان می دهم .. 

اگر کمی صبور باشید 

شیخه فرمودند .. من مژدگانی شما را می دهم شکایت را لطفا متوقف کنید  .. ! 


بله این است حال و روز کریمان .. فرش را به دزد دادند پول را بالایش صدقه دادند و شکایت را خریدند تا شاید دزد به راه راست برگردد .. !




*توضیحات و منابع * :


1-  *اولین مسجد اهواز* ، درمحله عامری و نزدیک بقعه علی بن مهزیار توسط آقای شیخ نبهان (اول)عامری ساخته شد. 

http://www.ichto.ir/گردشگری-مجازی/agentType/View/PropertyID/32



2-  *مسجد شیخ نبهان اول* ، یکی از مساجد *بی مناره* کشور است که قدمت آن ، بیش از *سیصد* سال تخمین زده شده است .

 پلان این مکان به شیوه مساجد شبستانه *صدر اسلام* است و در آن اثری از گنبدخانه دیده نمی شود. 

مسجد دارای ستونهای ستبر مربع شکل است که بار وارده از طاق ها را به زمین منتقل می کنند. 

سقف مسجد از نکات برجسته بناست به خصوص ستونهای آن که به زیبایی و استواری تمام بنا شده و با ریزه کاری های مناسبی در بدنه دیده می شود.

مسجد شیخ نبهان اول در تاریخ 17 بهمن 89 به شماره 30268 در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت شد.



*" مرکز مطالعات شورای شیخ نبهان ، 8 مارس 2018 "*




*تصاویر و توضیحات* :


تصویر اول : تصویر شیخه آسیه عامری 

تصویر دوم : تصویر قالی زیر متن نمونه همان قالیست که در داستان مطرح شده است ..


شیخه آسیه عامری


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۱۴
محمد نبهان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.