مرگ
مرگ
مرگ ، چند سانتی متر
با زاویه ای از حماقت یک متعصب
در کنج شانه های یک زن عبای پوش ...
و زیر قلم خشک یک نویسنده ناشی
برای بازیگوشی یک کودک عرب برهنه ..
خط و نشان می کشد !
این گسل ، سیبی ست که بر سر هیچ کس نیفتاده ..
آن طرف تر ، سری هست که بر سر اش هر کسی نغمه ای خوانده ..
غصه ای سروده ..
اشک باریده ..
و ضجه ای در نفیر باد هدیه کرده .
آری .. چند سانتی متر
با گوشه وهم جمعی یک جامعه ای
آن سوی کوه ها ...
این کناره ها ..
در ناحیه ای از نخلستان های قبان
زیر سایه یک نخل ..
حقیقتی تلخ مدفون شده !
مرگ ، چند سانتی متر
با چشمان سرمه کشیده ، دختر بادیه
کنار شطی خشکیده
با هیاهویی از یزله های یحیوها
از بوی شرجی ظهرگاه نخلستان ها
درد می چکد ،
از پا می افتد ..
از بی شرمی شعله های آتیشا ،
سکته می کند ،
و دیگر هیچ کس در این خاک نمی میرد ،
جز خود مرگ .. !
" محمد نبهان ،
28 مارس 2016
.........................................................................
عباء : لباس زنان عرب
یزله : هوسه (یزله) نوعی پایکوبی است که هم در مراسم عزا وهم عروسی و .. انجام می شود ؛ بااین تفاوت که شعرها ومضمون آنها در هر مراسمی تفاوت می کند.
قبان : اسم روستایی در کنار شهر فلاحیه (شادگان) که روزگاری مرکز حکومت کعبیان بود .
یحیو : اسم شخص
آتیشا : در قدیم ، محلی بیرون شهر اهواز (کنار یکی از میدان های نفتی شرق اهواز ) بوده و که اکنون به شهر متصل شده است .
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.