پای حق بایست ، گرچه تلخ باشد.
پای حق بایست ، گرچه تلخ باشد. در این دنیا هر انسانی مسئول رفتار ، اعتقادات ، نوع نگرش و علائق و کراهت های منبعث از سوی تفکر ، احساسات و رفتارهای خویش است . امام صادق (ع) در این باره می فرماید : لا یَسْتَیْقِنُ الْقَلْبُ اَنَّ الْحَقَّ باطِلٌ اَبَدا وَ لا یَسْتَیقِنُ اَنَّ الْباطِلَ حَقٌّ اَبَدا؛ هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل یقین نمى کند. اَبَى اللّه اَنْ یُعَرِّفَ باطِلاً حَقّا اَبَى اللّه اَنْ یَجْعَلَ الْحَقَّ فى قَلْبِ الْمُؤْمِنِ باطِلاً لا شَکَّ فیهِ وَ اَبَى اللّه اَنْ یَجْعَلَ الْباطِلَ فى قَلْبِ الْـکافِر الْمُخالِفِ حَقّـا لا شَکَّ فیهِ وَ لَوْ لَمْ یَجْعَلْ هذا هکَذا ما عُرِفَ حَقٌّ مِنْ باطِلٍ؛ خداوند اِبا دارد از این که باطلى را حق معرفى نماید، خداوند اِبا دارد از این که حق را در دل مؤمن، باطلى تردیدناپذیر جلوه دهد، خداوند اِبا دارد از این که باطل را در دل کافر حق ستیز به صورت حقى تردیدناپذیر جلوه دهد، اگر چنین نمى کرد، حق از باطل شناخته نمى شد. و از سویی دایره آن فضای سوم که پیش تر مطرح شد با رجوع بیشتر انسان به این مرکز ثقل ( ضمیر انسانی ) کوچک تر و کوچک تر می شود و با توجه به اینکه عموما انسان ممکن الخطاست لهذا می توان با قاطعیت بیان کرد که فضای سومی که انسان می پندارد وجود دارد در واقع همان میزان خطای دید ایشان است نسبت به فهم صحیح احداث لکن اگر به طور ایده آل بررسی کنیم می بینیم همه چیز یا به شر مطلق باز می گردد و یا به خیر مطلق که همان حق است . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند : خداوند متعال در قرآن کریم بر مبنای همین اصل"محبت" می فرماید : بگو اگر خدا را دوست دارید، پس از من تبعیت کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید و خداوند بخشاینده و مهربان است. «یوم ندعوا کل اناس بامامهم فمن اوتی کتابه بیمینه فاولئک یقرؤن کتابهم و لا یظلمون فتیلا و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی و اضل سبیلا» ﴿الإسراء، ۷۱﴾ روزی که ما تمام افراد بشر را به توسط امامهای خودشان خواهیم خواند، کسانی که نامه عمل بدست راست آنان داده شود، کتاب و نامه عمل خود را میخوانند، و میدانند که باندازه آن خط کوچک که روی درز و شق هسته خرما قرار دارد، به آنها ظلم ننمودهایم، و اما کسانیکه در این دنیا چشم دل خود را کور نمودهاند آنان در آخرت کور و راه آنان گم خواهد بود . این اصرار که هر کس با آن که او ولی اش ، امام اش ، پیر طریق اش است محشور می شود شاید کمتر از آن تعجب آور باشد تا اینکه خداوند و پس از آن پیامبر در تابعیت با اولین آیه فوق الذکر ، تا جایی پیش می رود که دوست داشتن و کراهت قلبی را نیز در رابطه با اشخاص و قضایای مختلف آنچنان مورد اهمیت قرار می دهد که سبب بازخواست از ایشان در سرای آخرت خواهد شد از این روست که هر کس ، هر شخص یا چیزی را دوست داشته باشد، با وی محشور میگردد . حال با چنین پیش نیازی چگونه می توان در رابطه با حوادث پیرامونمان بی تفاوت باشیم در حالی که زاده شده ایم تا در این دنیا مورد ابتلاء قرار گیریم و پس از آن بازخواست خواهیم شد . دکتر علی شریعتی در این خصوص می فرماید : و در این دیدگاه اگر قائل به مطلق بودن این دوجدال قدیمی حق و باطل باشیم کاملا صحیح است چرا که سکوت در برابر ظلم نوعی یاری دادن باطل است . ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ؛ هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است. در چنین پیش فرضی چگونه می توان سکوت حکام ، شیوخ و رهبران دینی را در مقابل حوادثی که بیقین برای ما جبه حق از باطل هویداست را توجیه کرد . من سمع رجلاً ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم. هرکه بشنود مردى استغاثه مى کند و مسلمانان را به یارى مى طلبد و او را اجابت نکند، مسلمان نیست. نتنها او از درجه ایمان بلکه اسلام خارج می شود حال اگر قادر نیستیم با جان خود یاری برسانیم نمی توانیم با زبان و حداقل آن با قلبهایمان یاری گر حق باشیم ؟!! "یَا بُنَیَّ أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ فِی الْغِنَى وَ الْفَقْرِ وَ کَلِمَةِ الْحَقِّ فِی الرِّضَا وَ الْغَضَبِ ". روایت دیگر از امام باقر(ع) است که میفرماید: امام باقر(ع) میگوید وقتی هنگام وفات پدرم زینالعابدین(ع) رسید، من را به سینهاش چسباند و به من فرمود پسرم، میخواهم به تو یک سفارش کنم. آن همان سفارشی است که پدرم حین وفاتش به من فرمود. " أَیْ بُنَیَّ اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ کَانَ مُرّاً ". دست نوشته ام را با یک سئوال به پایان می برم ، در حوادث اخیر "غزه" چه کسانی سکوت کردند ، چه کسانی باطل را یاری جستن ،
حق ، مطلق است و به باطل نیز می توان چنین مطلقیتی را اطلاق کرد ، درست است که در تصمیم گیری ها عموما در این بین فضای سومی نیز تعریف خواهد شد که نه این است و نه آن ، ولی با قرار گرفتن منطق تحلیل و تجزیه عقل ، زایشی به نام ضمیر انسانی که به نام وجدان معروف است سبب این تمییز مهم برای تشخیص آسان تر قضایا می شود
(تفسیر العیاشى، ج 2، ص53 )
(محاسن، ج 1، ص 277)
در فضایی که خیر و شر هر روز در ذهنمان ، در کوچه و بازار ، در اجتماع و حتی بین تشکلات علمی ، فرهنگی ، ملی ، جهانی و .... در حال رویا رویی است انسان در پیشگاه تک تک حوادث مسئول و باید پاسخگو باشد
«... همانا هر فردی روز قیامت با کسی خواهد بود که او را دوست می داشته است.»
(هر کسی با محبوب خود محشور می شود)
« کافی: ج 2، ص 126»
«قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (آل عمران، 31)؛
چرا که در دنیا نیز به سراغ او رفته و تابع او گردیده و فکر ، ذهن، عقل و قلبش با او (محبوب) محشور بوده است .
اگر در صحنه حق و باطل نیستی، اگر شاهد عصر خودت و شهید حق بر باطل نیستی، هر جا که میخواهی باش.
چه به شراب نشسته و چه به نماز ایستاده. هر دو یکیست!
امام علی نیز در این باره چنین می فرماید :
(تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص71)
سکوت عین خیانت است و همانگونه که پیامبر اکرم فرمودند :
(وسائل الشیعه، ج11/8،560; اصول کافى، ج3/239)
آیا این سکوت دلیل خوبی نیست برای ساقط شدن آن حاکم ، شیخ آن ولی آن بُت خود ساخته از مقام خود ؟!
در سخنی عجیب علی(ع) به امام حسین(ع) چنین سفارش می فرماید :
پسرم، یکوقت نکند مسائل نفسانی بر تو چیره شود و مانع بیان حق شود. اگر تقوا داشته باشی، همیشه عقلت بر شهوت و غضبت غلبه دارد.
"لَمَّا حَضَرَتْ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ الْوَفَاةُ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أَیْ بُنَیَّ أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی أَبِی حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ "؛
یعنی حسین(ع) هم روز عاشورا در آخرین لحظات به زینالعابدین همین سفارش را فرموده است.
"وَ بِمَا ذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ "؛
معلوم میشود که امام حسین هم این سفارش را از پدرش علی(ع) گرفته است. فرمود:
ای پسر من، پای حق بایست، گرچه تلخ باشد.
آیا برائت از چنین اشخاصی که در راس امور مسلمین اند غیر از یاری رساندن به حق است ؟!
پای حق بایست، گرچه تلخ باشد.
" محمد نبهان "
13 جولای 2014
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.